- عنان پیچ
- آنکه عنان اسب را می پیچاند، کنایه از سوار ماهر،
برای مثال عنان پیچ و اسپ افکن و گرزدار / چو من کس ندیدی به گیتی سوار (فردوسی - ۱/۲۳۱)
معنی عنان پیچ - جستجوی لغت در جدول جو
- عنان پیچ
- دهنه کش، سوار کار آنکه عنان مرکوب را بپیچاند، سوار ماهر: عنان پیچ و گرد افکن و گرزدار چو من کس نبیند بگیتی سوار
- عنان پیچ
- سوارکار چیره دست
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
چیزی که با طناب پیچیده باشند
دردی که در ناحیه ناف پدید آید درد پیچش